۱۹
مهر
لذت واژههای فارسی را فراموش کردهایم
فرزانه قوجلو
هوشنگ مرادی کرمانی همیشه چیزی برای تعریف کردن دارد. حتی وقتی میخواهی یک گفتوگوی معمولی با او داشته باشی ناگهان به خودت میآیی و میبینی که در حال شنیدن یک قصهای. قصهای که آقای نویسنده ازپستوهای ذهنش بیرون کشیده و حالا دارد برایت روایت میکند. شاید برای همین است که حرفهای او همیشه شنیدنی است حتی اگر پیشتر از این حرفهایش را در کتابهایش خوانده باشی، یا بر پرده سینما و قاب تلویزیون تصاویری راکه در قالب کلمات خلق کرده است دیده باشی. فضای داستانهای مرادیکرمانی چنان به زندگی روزمره مردمی از قشر معمولی جامعه گره خورده است که ناگهان خواننده خودش را غرق در فضایی که نویسنده ساخته است میبیند، فضایی که زمان در آن بیمعنا میشود و اگر بیخیالِ اطراف و اطرافیان باشی، میتوانی در همان صفحات به دورها و نزدیکهای این نویسنده که گویی از دل زندگی خودت بیرون آمده، سفر کنی؛ از همان داستان اولش، «کوچه ما خوشبختها» که در مجله «خوشه» احمد شاملو منتشر شد گرفته تا «مربای شیرین» و «ته خیار»ش؛ خاطراتش در «شما که غریبه نیستید» هم که چیزی از قصههایش کم ندارد. مرادیکرمانی در سینمای اقتباسی ایران هم تأثیر بهسزایی داشته و کارگردانانی چون کیومرث پوراحمد، داریوش مهرجویی و محمدعلی طالبی از قصههای کودکانه او دنیای تصویر متفاوت و ماندگاری را ساخته اند.
او میگوید که نویسنده شدن یاد دادنی نیست و از میان تمام آدمهایی که به دنیا میآیند و میروند تعداد کمی میتوانند حرفی برای گفتن داشته باشند. مصاحبه ما را با این نویسنده، که دیگر یکی از چهرههای ماندگار تاریخ و ادبیات ایران است، میخوانید:
هوشنگ مرادی کرمانی همیشه چیزی برای تعریف کردن دارد. حتی وقتی میخواهی یک گفتوگوی معمولی با او داشته باشی ناگهان به خودت میآیی و میبینی که در حال شنیدن یک قصهای. قصهای که آقای نویسنده ازپستوهای ذهنش بیرون کشیده و حالا دارد برایت روایت میکند. شاید برای همین است که حرفهای او همیشه شنیدنی است حتی اگر پیشتر از این حرفهایش را در کتابهایش خوانده باشی، یا بر پرده سینما و قاب تلویزیون تصاویری راکه در قالب کلمات خلق کرده است دیده باشی. فضای داستانهای مرادیکرمانی چنان به زندگی روزمره مردمی از قشر معمولی جامعه گره خورده است که ناگهان خواننده خودش را غرق در فضایی که نویسنده ساخته است میبیند، فضایی که زمان در آن بیمعنا میشود و اگر بیخیالِ اطراف و اطرافیان باشی، میتوانی در همان صفحات به دورها و نزدیکهای این نویسنده که گویی از دل زندگی خودت بیرون آمده، سفر کنی؛ از همان داستان اولش، «کوچه ما خوشبختها» که در مجله «خوشه» احمد شاملو منتشر شد گرفته تا «مربای شیرین» و «ته خیار»ش؛ خاطراتش در «شما که غریبه نیستید» هم که چیزی از قصههایش کم ندارد. مرادیکرمانی در سینمای اقتباسی ایران هم تأثیر بهسزایی داشته و کارگردانانی چون کیومرث پوراحمد، داریوش مهرجویی و محمدعلی طالبی از قصههای کودکانه او دنیای تصویر متفاوت و ماندگاری را ساخته اند.
او میگوید که نویسنده شدن یاد دادنی نیست و از میان تمام آدمهایی که به دنیا میآیند و میروند تعداد کمی میتوانند حرفی برای گفتن داشته باشند. مصاحبه ما را با این نویسنده، که دیگر یکی از چهرههای ماندگار تاریخ و ادبیات ایران است، میخوانید: