1984 رمانی سرشار از دلهره و خفقان روزهای جنگ

این رمان توسط جورج اورول زمانی نوشته شد که به تازگی جنگ جهانی دوم پایان یافته بود.  قهرمان این داستان وینستون اسمیت که نام کوچک آن از وینستون چرچیل، نخست وزیر انگلستان گرفته شده است و در مقابل آن زنی به نام جولیا قرار دارد که نام وی از جولیت قهرمان اثر معروف شکسپیر گرفته شده است.

در نیمه قرن بیستم و پس از یک جنگ هسته ای، دنیا بین سه ابرقدرت اوشینا (ایالات متحده) اوراسیا (شوروی) و ایستاسیا (چین) تقسیم می شود. کشور اوشینا که داستان در آن رخ می دهد توسط حزبی به نام اینگسوس اداره می شود. اداره حزب سهمیه سیگار، جین (نوعی مشروب)، کفش، تیغ و شکلات و غیره را به اعضای حزب می دهد ولی در مقابل به شدت زیر نظر حزب قرار دارند. در خانه همه اعضای حزب یک تله اسکرین سخنگو قرار دارد که توسط حزب کنترل می شود. وزارت های چهارگانه اوشینا به نوعی تمرین دوگانه باوری است.

وزارت عشق محل شکنجه است و وزارت فراوانی دلیل قطعی هاست و وزارت صلح مسئول رسیدگی به مسائل مربوط به جنگ و وزارت حقیقت مسئول تغییر اسناد تاریخی و آماده سازی دروغ ها و تبلیغات سیاسی است. شعار اصلی حزب هم جنگ صلح است، آزادگی بردگیست و جهالت عقل است.