جهان در مواجهه با چهارمین انقلاب صنعتی
چهارشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۶، ۰۹:۲۱ ق.ظ
ما مرز یک انقلاب فناوری ایستادهایم که روش زندگی، کار و پیوند ما با دیگران را از بنیان دگرگون میسازد. این دگرگونی در اندازه، گستردگی و پیچیدگی با هیچ یک از آزمودههای پیشین بشر سنجیدنی نیست.
ما هنوز نمیدانیم این پدیده چگونه نمایان میشود، ولی یک چیز روشن است، واکنش به آن باید فراگیر و یکپارچه باشد و همه کسانی که در سیاست جهانی سهم دارند، از بخشهای دولتی و خصوصی تا دانشگاهها و نهادهای مردمی را در برگیرد.
نخستین انقلاب صنعتی، آب و نیروی بخار را برای تولید مکانیزه به کار برد. انقلاب دوم برای رسیدن به تولید انبوه، نیروی برق را به کار گرفت.
انقلاب سوم برای دستیابی به تولید خودکار، از الکترونیک و فناوری اطلاعات بهره برد و اکنون انقلاب چهارم که بر پایه انقلاب سوم بنا میشود، انقلاب دیجیتالی است که از میانه سده پیشین آغاز شده است و با «هم آمیزی فناوریها» شناخته میشود، به گونهای که مرزهای میان قلمروهای فیزیکی،دیجیتالی و بیولوژیکی را برمیدارد.
بررسی انقلاب صنعتی آینده
سه ویژگی سرعت، گستردگی و تأثیر بر ساختارها نشان میدهد که این دگرگونیها، نه تنها در راستای انقلاب سوم صنعتی نیست که بیشتر آغاز یک انقلاب چهارم و متفاوت را نوید میدهد. سرعت این پیشرفت هیچ پیشینه تاریخی ندارد. هنگامی که با انقلابهای پیشین سنجیده میشود، شتاب به دست آمده در انقلاب چهارم بیشتر از آن که خطی باشد، نمایی (فزاینده) است و تقریباً در همه صنعتها و در همه کشورها گسل پدید میآورد.
گستردگی و ژرفای این دگرگونیها سرآغاز دگرگونی همه ساختارهای تولید، مدیریت و حکومتورزی است و توانایی پیوند میلیاردی مردم از راه تلفن همراه، با توان بالای پردازش و گنجایش بسیار و دسترسی به دانش، امکاناتی بیکران پدید میآورد و این امکانات با پدیدار شدن پیشرفتهای فناوری در رشتههایی مانند هوش مصنوعی، روباتیک، همه چیز در شبکه، خودروهای خودکار، چاپ سه بعدی، فناوری نانو، بیوتکنولوژی، دانش مواد، ذخیره انرژی و محاسبات کوانتومی چند برابر خواهد شد.
هم اکنون هوش مصنوعی در پیرامون ما هست و در خودروهای خودکار، هواپیماهای بیسرنشین، دستیاران رایانهای و نرمافزارهایی برای ترجمه یا سرمایهگذاری به کار میرود. در سالهای گذشته پیشرفتهای چشمگیری که به دست آمده است؛ از نرمافزارهای به کار برده شده برای کشف داروهای نوین تا الگوریتمهای کاربردی در پیشبینی گرایشهای فرهنگی مردم، وامدار افزایش پرشتاب در توان محاسباتی و در دسترس بودن دادههای بسیار است، همچنین فناوریهای دیجیتالی، با جهان زیستشناسی همکاری پیوستهای دارد. مهندسان، طراحان و معماران، طراحیهای رایانهای را با دانش ساخت افزودنیها، مهندسی مواد و مهندسی زیست شناسی ترکیب میکنند تا یک همزیستی پیشرفته میان ریزجانداران، بدن ما، فرآوردههایی که به کار میبریم و حتی ساختمانی که در آن زندگی میکنیم، پدید
آورند.
چالشها و فرصتها
انقلاب چهارم صنعتی، همانند انقلاب پیشین، توان افزایش سطح درآمد جهانی و بهبود کیفیت زندگی مردم جهان را دارد. کسانی که تا امروز توانستند به دنیای دیجیتالی دسترسی پیدا کنند، بیشترین بهره را از آن بردهاند. این فناوری، ساخت فرآوردهها و همیاریهای نوینی را شدنی ساخته که بهرهوری و کامجویی در زندگی شخصی ما را افزایش
میدهد.
امروزه بسیاری از کارها مانند درخواست تاکسی، جایابی در پرواز، خرید یک فرآورده، پرداخت کردن، گوش دادن به موسیقی، تماشای یک فیلم، یا بازی کردن، میتواند از راه دور انجام شود.
در آینده، نوآوریهای فناوری، با بالا بردن پیاپی بازده و بهرهوری، به یک شگفتی در بخش عرضه هم خواهد انجامید. هزینههای ترابری و ارتباطات کاهش خواهد یافت، پشتیبانیها و زنجیرههای عرضه جهانی، کاراتر خواهند شد و هزینه بازرگانی را کاهش خواهند داد و به دنبال اینها بازارهای تازهای باز خواهد شد و اقتصاد شکوفا خواهد شد.
با این همه، همانگونه که اقتصاددانانی مانند اریک برینجولفسن و آندرومک آفی یادآوری کردهاند، این انقلاب شاید به نابرابری بیشتر هم بیانجامد، به ویژه آنکه توانایی آشفته کردن بازار نیروی کار را دارد. هنگامی که در همه جای اقتصاد دستگاههای خودکار جایگزین کارگر میشوند، شاید شکاف میان بازده سرمایه و بازده نیروی کار افزایش بیشتری بیابد؛ اگرچه شاید جایگزینی کارگران با فناوریهای نوین، از سوی دیگر به افزایش کارهای پربازدهتر و امنتر بیانجامد.
ما نمیتوانیم پیشبینی کنیم کدامیک از این دو پیشبینی رخ میدهد، تاریخ نشان داده که شاید برآیندی از این دو باشد. ولی به یقین در آینده، هوشمندی، جایگاه برجستهتری از سرمایه در تولید خواهد داشت و بازار کار را به سوی یک بازار با دو بخش بسیار جدا ازهم«کاردانی کم ـ پرداخت کم» و «کاردانی بالا ـ پرداخت بالا» پیش خواهد برد که در جای خود به افزایش تنشهای اجتماعی میانجامد.
نابرابری، افزون بر نگرانی کلیدی اقتصادی، بزرگترین دغدغه اجتماعی انقلاب چهارم هم به شمار میرود. بیشترین بهره این نوآوری به دارندگان سرمایه فکری و فیزیکی(نوآوران، صاحبان سهم و سرمایهگذاران) خواهد رسید و این شکاف درآمدی میان صاحبان سرمایه و نیروی کار را روشن
میکند.
بنابراین فناوری یک دلیل اصلی برای این است که چرا درآمد بیشتر مردم در کشورهای پردرآمد متوقف شده یا کاهش یافته است. درخواست برای نیروی کار بسیار ماهر افزایش یافته در حالیکه تقاضا برای نیروی کار با دانش کمتر و مهارت کمتر کاهش یافته است و در نتیجه بازار کاری با تقاضای بسیار برای دو گروه بالا و پایین و البته میانه تهی ایجاد
شده است.
این موضوع کمک میکند تا روشن شود چرا بسیاری از کارکنان ناامید هستند و از کاهش درآمد واقعی خود و فرزندانشان نگرانند. همچنین کمک میکند تا روشن شود چرا طبقه متوسط در همه جهان با یک احساس همگانی ناخرسندی و نابرابری فزاینده روبرو هستند.
البته یک اقتصاد «برنده همه چیز را میبرد» برخورداری طبقه متوسط را کاهش میدهد و در نهایت زمینهای برای بیماری و سستی مردمسالاری پدید میآورد.
با فراگیرشدن فناوریهای دیجیتالی و افزایش آگاهیرسانی به یکدیگر از راه رسانههای اجتماعی، ناخرسندی هم میتواند گسترش یابد.
هماکنون بیش از 30 درصد جمعیت جهان، رسانههای اجتماعی را برای پیوند با هم، آموزش و آگاهی رساندن به یکدیگر به کار میبرند. این تلاشها در یک جهان آرمانی، میتواند فرصتی برای هم شناختی فرهنگی و نزدیکی مردم جهان باشد؛ هر چند میتواند به گسترش خواستههای نادرستی هم بیانجامد که تنها زمینه کامیابی یک تن با یک گروه را فراهم کند یا زمینه پخش اندیشهها و کیشهای تندرو را فراهم آورد.
تأثیر بر کار و پیشه
واقعیت این است که به سختی میتوان به شتاب این دگرگونی و سرعت این گسل پی برد یا با آن همراه شد، از اینرو حتی برای کسانی که با این روند همراه هستند و به خوبی از آن آگاهند، سرچشمهای از شگفتیهای پی در پی را پدید میآورد.
در واقع گواه روشنی وجود دارد که فناوریهایی که سنگبنای انقلاب چهارم صنعتی هستند به کار و پیشه، در همه رشتههای صنعت آسیب بزرگی خواهند زد.
در بخش عرضه، بسیاری از پیشهها با فناوریهای نوینی روبرو میشوند که کاملاً روشهای تازهای برای پاسخگویی به نیازها پیشنهاد میکنند و به گونه چشمگیری زنجیره ارزشی پیشه را میگسلند. این گسل از سوی پیشهوران نوآور و هوشمندی آغاز میشود که برای پژوهش، پیشرفت، بازاریابی، فروش و پخش، دستآوردهای جهانی دیجیتال را به کار میبندند و این گسل میتواند با بهبود کیفیت، سرعت، یا قیمت تمام شده، کارکنان کارآزموده را با شتابی بیشتر از همیشه از کار
برکنار کند.
دگرگونی بزرگی هم در بخش تقاضا رخ میدهد، افزایش شفافیت، نمایش دیدگاه کاربران، و الگوهای تازه رفتارهای کاربران (با دسترسی به تلفنهای همراه و آمار، ساخت فزایندهای خواهند داشت)، بنگاهها را ناچار میکند تا روشهای برنامهریزی، بازاریابی، پخش کالا و خدمتهای خود را با بازار همراه کنند.
یک روش کلیدی، گسترش زیرساختهایی بربنیان این فنآوری است که عرضه و تقاضا را به هم میآمیزد و ساختارهای موجود بنگاهها را میشکند. مانند آنچه در «اقتصاد همگانی یا در دسترس» میبینیم.
ما هنوز نمیدانیم این پدیده چگونه نمایان میشود، ولی یک چیز روشن است، واکنش به آن باید فراگیر و یکپارچه باشد و همه کسانی که در سیاست جهانی سهم دارند، از بخشهای دولتی و خصوصی تا دانشگاهها و نهادهای مردمی را در برگیرد.
نخستین انقلاب صنعتی، آب و نیروی بخار را برای تولید مکانیزه به کار برد. انقلاب دوم برای رسیدن به تولید انبوه، نیروی برق را به کار گرفت.
انقلاب سوم برای دستیابی به تولید خودکار، از الکترونیک و فناوری اطلاعات بهره برد و اکنون انقلاب چهارم که بر پایه انقلاب سوم بنا میشود، انقلاب دیجیتالی است که از میانه سده پیشین آغاز شده است و با «هم آمیزی فناوریها» شناخته میشود، به گونهای که مرزهای میان قلمروهای فیزیکی،دیجیتالی و بیولوژیکی را برمیدارد.
بررسی انقلاب صنعتی آینده
سه ویژگی سرعت، گستردگی و تأثیر بر ساختارها نشان میدهد که این دگرگونیها، نه تنها در راستای انقلاب سوم صنعتی نیست که بیشتر آغاز یک انقلاب چهارم و متفاوت را نوید میدهد. سرعت این پیشرفت هیچ پیشینه تاریخی ندارد. هنگامی که با انقلابهای پیشین سنجیده میشود، شتاب به دست آمده در انقلاب چهارم بیشتر از آن که خطی باشد، نمایی (فزاینده) است و تقریباً در همه صنعتها و در همه کشورها گسل پدید میآورد.
گستردگی و ژرفای این دگرگونیها سرآغاز دگرگونی همه ساختارهای تولید، مدیریت و حکومتورزی است و توانایی پیوند میلیاردی مردم از راه تلفن همراه، با توان بالای پردازش و گنجایش بسیار و دسترسی به دانش، امکاناتی بیکران پدید میآورد و این امکانات با پدیدار شدن پیشرفتهای فناوری در رشتههایی مانند هوش مصنوعی، روباتیک، همه چیز در شبکه، خودروهای خودکار، چاپ سه بعدی، فناوری نانو، بیوتکنولوژی، دانش مواد، ذخیره انرژی و محاسبات کوانتومی چند برابر خواهد شد.
هم اکنون هوش مصنوعی در پیرامون ما هست و در خودروهای خودکار، هواپیماهای بیسرنشین، دستیاران رایانهای و نرمافزارهایی برای ترجمه یا سرمایهگذاری به کار میرود. در سالهای گذشته پیشرفتهای چشمگیری که به دست آمده است؛ از نرمافزارهای به کار برده شده برای کشف داروهای نوین تا الگوریتمهای کاربردی در پیشبینی گرایشهای فرهنگی مردم، وامدار افزایش پرشتاب در توان محاسباتی و در دسترس بودن دادههای بسیار است، همچنین فناوریهای دیجیتالی، با جهان زیستشناسی همکاری پیوستهای دارد. مهندسان، طراحان و معماران، طراحیهای رایانهای را با دانش ساخت افزودنیها، مهندسی مواد و مهندسی زیست شناسی ترکیب میکنند تا یک همزیستی پیشرفته میان ریزجانداران، بدن ما، فرآوردههایی که به کار میبریم و حتی ساختمانی که در آن زندگی میکنیم، پدید
آورند.
چالشها و فرصتها
انقلاب چهارم صنعتی، همانند انقلاب پیشین، توان افزایش سطح درآمد جهانی و بهبود کیفیت زندگی مردم جهان را دارد. کسانی که تا امروز توانستند به دنیای دیجیتالی دسترسی پیدا کنند، بیشترین بهره را از آن بردهاند. این فناوری، ساخت فرآوردهها و همیاریهای نوینی را شدنی ساخته که بهرهوری و کامجویی در زندگی شخصی ما را افزایش
میدهد.
امروزه بسیاری از کارها مانند درخواست تاکسی، جایابی در پرواز، خرید یک فرآورده، پرداخت کردن، گوش دادن به موسیقی، تماشای یک فیلم، یا بازی کردن، میتواند از راه دور انجام شود.
در آینده، نوآوریهای فناوری، با بالا بردن پیاپی بازده و بهرهوری، به یک شگفتی در بخش عرضه هم خواهد انجامید. هزینههای ترابری و ارتباطات کاهش خواهد یافت، پشتیبانیها و زنجیرههای عرضه جهانی، کاراتر خواهند شد و هزینه بازرگانی را کاهش خواهند داد و به دنبال اینها بازارهای تازهای باز خواهد شد و اقتصاد شکوفا خواهد شد.
با این همه، همانگونه که اقتصاددانانی مانند اریک برینجولفسن و آندرومک آفی یادآوری کردهاند، این انقلاب شاید به نابرابری بیشتر هم بیانجامد، به ویژه آنکه توانایی آشفته کردن بازار نیروی کار را دارد. هنگامی که در همه جای اقتصاد دستگاههای خودکار جایگزین کارگر میشوند، شاید شکاف میان بازده سرمایه و بازده نیروی کار افزایش بیشتری بیابد؛ اگرچه شاید جایگزینی کارگران با فناوریهای نوین، از سوی دیگر به افزایش کارهای پربازدهتر و امنتر بیانجامد.
ما نمیتوانیم پیشبینی کنیم کدامیک از این دو پیشبینی رخ میدهد، تاریخ نشان داده که شاید برآیندی از این دو باشد. ولی به یقین در آینده، هوشمندی، جایگاه برجستهتری از سرمایه در تولید خواهد داشت و بازار کار را به سوی یک بازار با دو بخش بسیار جدا ازهم«کاردانی کم ـ پرداخت کم» و «کاردانی بالا ـ پرداخت بالا» پیش خواهد برد که در جای خود به افزایش تنشهای اجتماعی میانجامد.
نابرابری، افزون بر نگرانی کلیدی اقتصادی، بزرگترین دغدغه اجتماعی انقلاب چهارم هم به شمار میرود. بیشترین بهره این نوآوری به دارندگان سرمایه فکری و فیزیکی(نوآوران، صاحبان سهم و سرمایهگذاران) خواهد رسید و این شکاف درآمدی میان صاحبان سرمایه و نیروی کار را روشن
میکند.
بنابراین فناوری یک دلیل اصلی برای این است که چرا درآمد بیشتر مردم در کشورهای پردرآمد متوقف شده یا کاهش یافته است. درخواست برای نیروی کار بسیار ماهر افزایش یافته در حالیکه تقاضا برای نیروی کار با دانش کمتر و مهارت کمتر کاهش یافته است و در نتیجه بازار کاری با تقاضای بسیار برای دو گروه بالا و پایین و البته میانه تهی ایجاد
شده است.
این موضوع کمک میکند تا روشن شود چرا بسیاری از کارکنان ناامید هستند و از کاهش درآمد واقعی خود و فرزندانشان نگرانند. همچنین کمک میکند تا روشن شود چرا طبقه متوسط در همه جهان با یک احساس همگانی ناخرسندی و نابرابری فزاینده روبرو هستند.
البته یک اقتصاد «برنده همه چیز را میبرد» برخورداری طبقه متوسط را کاهش میدهد و در نهایت زمینهای برای بیماری و سستی مردمسالاری پدید میآورد.
با فراگیرشدن فناوریهای دیجیتالی و افزایش آگاهیرسانی به یکدیگر از راه رسانههای اجتماعی، ناخرسندی هم میتواند گسترش یابد.
هماکنون بیش از 30 درصد جمعیت جهان، رسانههای اجتماعی را برای پیوند با هم، آموزش و آگاهی رساندن به یکدیگر به کار میبرند. این تلاشها در یک جهان آرمانی، میتواند فرصتی برای هم شناختی فرهنگی و نزدیکی مردم جهان باشد؛ هر چند میتواند به گسترش خواستههای نادرستی هم بیانجامد که تنها زمینه کامیابی یک تن با یک گروه را فراهم کند یا زمینه پخش اندیشهها و کیشهای تندرو را فراهم آورد.
تأثیر بر کار و پیشه
واقعیت این است که به سختی میتوان به شتاب این دگرگونی و سرعت این گسل پی برد یا با آن همراه شد، از اینرو حتی برای کسانی که با این روند همراه هستند و به خوبی از آن آگاهند، سرچشمهای از شگفتیهای پی در پی را پدید میآورد.
در واقع گواه روشنی وجود دارد که فناوریهایی که سنگبنای انقلاب چهارم صنعتی هستند به کار و پیشه، در همه رشتههای صنعت آسیب بزرگی خواهند زد.
در بخش عرضه، بسیاری از پیشهها با فناوریهای نوینی روبرو میشوند که کاملاً روشهای تازهای برای پاسخگویی به نیازها پیشنهاد میکنند و به گونه چشمگیری زنجیره ارزشی پیشه را میگسلند. این گسل از سوی پیشهوران نوآور و هوشمندی آغاز میشود که برای پژوهش، پیشرفت، بازاریابی، فروش و پخش، دستآوردهای جهانی دیجیتال را به کار میبندند و این گسل میتواند با بهبود کیفیت، سرعت، یا قیمت تمام شده، کارکنان کارآزموده را با شتابی بیشتر از همیشه از کار
برکنار کند.
دگرگونی بزرگی هم در بخش تقاضا رخ میدهد، افزایش شفافیت، نمایش دیدگاه کاربران، و الگوهای تازه رفتارهای کاربران (با دسترسی به تلفنهای همراه و آمار، ساخت فزایندهای خواهند داشت)، بنگاهها را ناچار میکند تا روشهای برنامهریزی، بازاریابی، پخش کالا و خدمتهای خود را با بازار همراه کنند.
یک روش کلیدی، گسترش زیرساختهایی بربنیان این فنآوری است که عرضه و تقاضا را به هم میآمیزد و ساختارهای موجود بنگاهها را میشکند. مانند آنچه در «اقتصاد همگانی یا در دسترس» میبینیم.