صنعت کشور حال و روز خوشی ندارد. روند تعطیلی کارخانهها، کارگاهها و بنگاههای کوچک و بزرگ تولیدی، انتقادات صریح و مستمری را موجب شده است. مقامات مسئول و رسمی کشور، بسیاری از منتقدان را به سیاهنمایی متهم میکنند و منتقدان، مقامات دولتی را خوشبین مینامند. در آستانه روز صنعت پای صحبت مهندس علی انصاری نشستیم. کارآفرین و فعال صنعتی- اقتصادی نام آشنایی که همواره حرفهای شنیدنی و تازه دارد. او معتقد است: «توسعه صنعتی یک فرآیند زماندار، هدفمند، مستمر و مشارکتی است و باید کلیت صنعت را شامل شود یعنی ایجاد مزیت در یک صنعت خاص مثلاً پتروشیمی یا نفت، حتماً منجر به توسعه نمیشود. نیاز به سرمایهگذاری خارجی، ورود پول ارزان، ساماندهی صنعت بانکداری و بازار غیرمتشکل پولی یعنی سرو سامان دادن به موسسات مالی و نهادهای فعال بازار سرمایه که صلاحیت و مجوز دارند، علمی و تجاری شدن تولید، یعنی ایجاد رابطه معنیدار میان مثلث دانشگاه، صنعت و بازار، ایجاد مزیت رقابتی، مضاف بر تربیت نیروی انسانی متخصص و بها دادن به پژوهشهای کابردی از الزامات توسعه صنعتی است.» در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
· وضعیت صنعت کشور را به طور کلی چگونه ارزیابی میکنید؟
§ البته سئوال شما کلّی است و حتماً برای ارزیابی مدنظر شما باید مقدمهای عرض کنم. اول اینکه واژه صنعت، یک واژه فراگیر است و پیشوند بسیاری از کسب و کارها قرار می گیرد. مثلاً صنعت ساختمان، صنعت پوشاک، صنعت بانکداری، صنعت مبلمان و دکوراسیون، صنعت خودروسازی و البته تقسیم بندی هایی هم دارد مانند صنایع سنگین و سبک، زیربنایی، زود بازده و غیره. به طور کلی ساختار اقتصادی کشور از چهار گروه اصلی تشکیل شده است. کشاورزی، نفت، خدمات، صنایع و معادن.
بخش صنعت و معدن فعالیتهای صنعت ساخت (تولید)، معدن، ساختمان، برق، آب و گاز را شامل می شود و در مورد هرکدام از اینها میتوان مفصل صحبت کرد. به طور کلی چندان که در اسناد بالادستی و قوانین 5 ساله و یک ساله کشور هم صراحتاً قید شده است، قرار بر این بود که سهم نفت در اقتصاد کاهش یابد و سهم سایر گروههای اصلی مانند صنعت، خدمات و کشاورزی افزایش یابد. در عمل، شاید سهم نفت کاهش یافته باشد ولی حتماً سهم صنایع و معادن و به تعبیر کلیتر، صنعت افزایش نیافته است. تا حدی که میتوان گفت روند توسعه صنعتی کشور، معکوس شده است.
· دلیل کند شدن روند توسعه صنعتی یا معکوس شدن آن را چه میدانید؟
§ اولاً در عرصه اقتصاد کلان پدیده تک عاملی وجود ندارد و علل و دلایل ایجاد یک وضعیت، متعدد و متفاوتند. به گمان بنده، یکی از دلایل اصلی که کلیت اقتصاد ما را تحت تأثیر قرار داده است، آمار شبههناک و تفسیری است. شبههناک، از این نظر که محل تردید است. راستی آزمایی چندانی نمیتوان در مورد آنها انجام داد یا انجام نمیشود، ضمن آنکه تفسیری است. یعنی هرکس بر اساس نیاز و سلیقه خودش آن را می سازد و اعلام می کند. در واقع آمارهای اعلامی، نوعی عددسازی است و بعضاً این عددسازی ها مشکلاتی ایجاد می کند. مضاف بر آمار تفسیری، یکی دیگر از عوامل تضعیف کننده اقتصاد کلان کشور، تعدد یا فراوانی صاحب نظران است. متأسفانه همه –اعم از باصلاحیت و بی صلاحیت- در همه امور اظهار نظر می کنند و جالب آنکه خود را متخصص هم می دانند. وقتی همه در یک عرصه مثلاً اقتصاد یا فرهنگ یا سیاست یا تجارت، همه چیزدان می شوند، حتماً مشکل و بحران ایجاد می شود.