پژوهشگران از دو نوع داده
برای اهداف بازاریابی استفاده میکنند: دادههای اولیه و ثانویه. زمانی که داده با
هدف مشخص جمعآوری میشود به آن داده اولیه میگویند. دادههایی که برای هدفی خاص
جمعآوری میشوند و برای هدفی دیگر استفاده میشوند، داده ثانویه نام دارد. در زیر
روشهای پژوهش در رفتار مصرفکننده بیان میشود:
1- زمینهیابی (پیمایش): ابزاری نوشتاری که
از مصرفکنندگان میخواهد تا به مجموعهای از سوالات پژوهش که از قبل مشخص شدهاند
پاسخ دهند. زمینهیابی میتواند به صورت شخصی، نامه، تلفن یا استفاده از اینترنت
باشد.
2- گروههای کانونی: این گروهها به جمعآوری
6 تا 12 نفر از مصرفکنندگان میپردازند تا در مورد یک مسأله یا محصول بحث کنند.
جلسه بهوسیله یک گرداننده آموزشدیده هدایت میشود و شرکتکنندگان به تبادل نظر
در مورد محصول یا موضوع میپردازند که برای شناخت محصول جدید مفید خواهد بود.
3- مصاحبه: همانند گروههای
کانونی، مصاحبهها شامل ارتباط مستقیم با مصرفکنندگان است. مصاحبهها اطلاعات عمیق
بیشتری را نسبت به زمینهیابی فراهم میکنند. در برخی مصاحبهها، پژوهشگران از مشتریان
میخواهند تا در مورد فرآیند تصمیمگیری خرید خود صحبت کنند. اغلب پژوهشگران
مصاحبهها را ضبط میکنند تا در آینده، نتایج را با استفاده از تحلیلهای کمی یا کیفی
آزمایش کنند.
4- داستانسرایی: ابزاری دیگر برای
پژوهش مصرفکننده است که در آن مصرفکننده، داستانهایی را در مورد تجربیات خود در
مورد یک محصول برای پژوهشگران بازگو میکنند.
5- تصویربرداری: پژوهشگران از مصرفکنندگان
میخواهند تا تصاویری را که بیانگر افکار و احساساتشان در مورد موضوع مربوطه است،
جمعآوری یا نقاشی کنند.
6- دفتر خاطرات: در این روش از
مصرفکنندگان خواسته میشود تا دفتر خاطراتی داشته باشند و دیدگاههای مهم خود را
شامل خرید محصول و استفاده از رسانهها برای خرید در آن یادداشت کنند.
7- آزمایش: پژوهشگرانی که به
بررسی رفتار مصرفکننده میپردازند، میتوانند برای تعیین اینکه آیا یک پدیده
بازاریابی بر رفتار مصرفکننده اثرگذار است یا خیر، آزمایشهایی انجام دهند.
8- آزمونهای میدانی: با وجود اینکه
آزمایشات، اغلب در شرایط کنترل شده انجام میشود، اما گاهی اوقات هم بازاریابان،
آزمایشاتی را در دنیای واقعی تحت عنوان آزمونهای میدانی انجام میدهند. آزمون
بازار، نشان میدهد آیا محصول در بازار فروش دارد یا خیر و کدام مولفههای آمیخته
بازاریابی، بیشترین تأثیر را بر روند افزایش فروش دارند.
9- تحلیل پیوسته: ابتدا پژوهشگران،
خصوصیات محصول را مانند رنگ، اندازه بستهبندی، ویژگیهای خاص محصول و قیمت را
شناسایی میکنند. سپس سطح آزمون هریک از این ویژگیها را تعیین میکنند (مانند
اندازه کوچک و بزرگ) ؛ سپس از مصرفکنندگان میخواهند تا نسبت به گروهی از محصولات
که این ویژگیها را به شیوههای مختلف با هم ترکیب کرده، واکنش نشان دهند.
10- مشاهده: گاهی اوقات،
پژوهشگران به مشاهده مصرفکنندگان میپردازند تا بینشی لازم در مورد تصمیمات موثر
در مورد محصول، تبلیغ، قیمت و توزیع داشته باشند. برخی بازاریابان از نرمافزارهای
ردگیری استفاده میکنند تا بدانند که مصرفکنندگان، کدام سایتها را بازدید میکنند،
به کدام صفحات نگاه میکنند و چه مقدار زمان صرف آن صفحه و دادههای مربوطه میکنند.
11- پنل خرید: هر زمان که اعضای
پنل خرید میکنند، خریدهای آنها ثبت میشود. با ادغام دادههای خرید با دادههای
جمعیتشناختی، بازاریابان میتوانند بگویند چه کسی از یک محصول خرید کرده است. آیا این
مصرفکنندگان از محصولات رقیب هم خریداری کرده اند و آیا در این خرید، بنهای تخفیف
دخیل بوده است یا خیر.
12- بازاریابان پایگاه داده
(دیتابیس): زمانی که بازاریابان به ترکیب روشهای مختلف پژوهشهای مصرفکننده در یک پایگاه
داده مشترک اقدام کنند، میتوانند بررسیهای عمیقتری نسبت به رفتار
مصرفکننده داشته باشند.
13- علم عصبشناسی: عصبشناسان از طریق
بررسی فعالیت مغز توسط دستگاه (FMRI) به دنبال درک رفتار مصرفکنندهاند. برای این کار بررسی میکنند، کدام قسمت مغز مصرفکننده در موقع
فعالیتهای قبلِ تصمیمگیری، مشاهده آگهی یا انتخاب سرمایهگذاری فعال میشود.